صدها کتاب و مقاله درباره امام خمینی نوشته شده است و هزاران نفر درباره شخصیت، اندیشه ها و مبارزات وی سخن گفته اند. دوست و دشمن از او به بزرگی یاد کرده اند و هر یک از زاویهای به تحلیل سخنان و رفتار وی پرداخته اند.
در این میان، تحلیل شخصیت امام خمینی از زبان مقام معظم رهبری، نگاه ممتازی است.
مقام معظم رهبری درباره خصوصیات معنوی امام خمینی فرمود:
امام(ره) خصلتهای گوناگونی داشت؛ بسیار خردمند و عاقل و متواضع و هوشیار و زیرک و بیدار و قاطع و رئوف و خویشتندار و متقی بود. نمیشد حقیقتی را در چشم او واژگونه جلوه داد. دارای ارادة پولادین بود و هیچ مانعی نمیتوانست او را از حرکت باز دارد.
انسانی بسیار دل رحم و دقیق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا که از خود بیخود میشد و چه در هنگام برخورد با نقطه هایی از زندگی انسانها که به طور طبیعی دلها را به عطوفت و رأفت وادار میکند.
انگیزه های نفسانی، جاذبه های مادی، هواها و هوسها نمیتوانست به قله رفیع وجود با تقوای او دستاندازی کند. او امیر هواها و خواهشهای خود بود. خواهشها بر او حکومت نمیکردند. صبور و بردبار بود و سخت ترین حوادث در اقیانوس عظیم وجود او تلاطم ایجاد نمیکرد.
مقام معظم رهبری درباره علت موقعیت امام خمینی در تأسیس نظام جمهوری اسلامی و حفظ آن میگوید:
او چون مرد خدا بود و برای خود کار نمیکرد، خدا نیز بنده صالحش را هدایت کرد و به دل و ذهن او صفا و روشنی بخشید تا راه را پیدا کند؛ به او جرأت و شهامت داد تا در مقابل دنیایی از دشمن بایستد؛ و با دل او انس گرفت تا از روگردانی انسانها در روزگار غربت، وحشت نکند.
راهی را که امام (ره) دنبال میکرد و کار سنگینی که او انجام میداد، فقط با عقل و درایت و قوت بدنی و نیروی سیاسی پیش نمیرفت او از اخلاص و صفای باطنی و رابطه با خدا نیز برخوادر بود؛ تا توانست این موفقیتها را به دست آورد.او رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همة مستضعفان جهان و به خصوص مسلمانان بود.
مجله پژوهه خرداد و تیر 1386، شماره 24 امام خمینی از نگاه مقام معظم رهبری
عناوين اصلي كتاب شامل:
اشاره؛ تقديم به:؛ فهرست كتاب؛ مقدمه؛ فصل اول: اجداد حضرت حمزه عليه السلام؛ فصل دوم: بيوگرافي و ولادت حضرت حمزه عليه السلام؛ فصل سوم:حضرت حمزه عليه السلام؛ فصل چهارم: شهادت حضرت حمزه عليه السلام؛ فصل پنجم: تلاش دشمنان براي مخدوش ساختن چهره حضرت حمزه عليه السلام؛ فصل ششم: حضرت حمزه عليه السلام از ديدگاه قرآن؛ فصل هفتم: حضرت حمزه عليه السلام در كلام رسول خداصلي الله عليه و آله وسلم؛ فصل هشتم: حضرت حمزه عليه السلام در كلام اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام؛ فصل نهم: حضرت حمزه عليه السلام در احتجاج محمد حنفيه و شيخ مفيد رحمه الله؛ فصل دهم: فضائل زيارت حضرت حمزه عليه السلام؛ فصل يازدهم: فرزندان حضرت حمزه عليه السلام؛ فصل دوازدهم: فضائل و كمالات مشترك حضرت حمزه و حضرت جعفر عليهما السلام؛ فصل سيزدهم: اسلام آوردن ابوذر و سلمان؛ فصل چهاردهم: اشعار پيرامون حضرت حمزه عليه السلام
پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت شهید بهشتی
امام خمینی(ره) در پیامی یاد و خاطره شهید بهشتی و 72 تن از یارانش را گرامی داشتند و تاکید کردند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد.»
شهید بهشتی از منظر مقام معظم رهبری
حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی که یک روز پیش از حادثه هفتم تیر در جریان بمب گذاری مسجد ابوذر تهران، از ناحیه دست راست به شدت مجروح شده بودند درباره شخصیت والای شهید بهشتی می فرمایند: «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این که در دوران زندگی اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهید بهشتی واقعاً یک انسان برجسته ای بود در همه ابعاد.»
آشنایی با عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
انفجار تروریستی 7 تیر ماه 1360 از بزرگترین انفجارهای تروریستی تاریخ جمهوری اسلامی ایران است که طی آن آیتالله بهشتی و 72 تن از مسئولان نظام که عمدتا از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند به شهادت رسیدند.
در طول سالیان گذشته از زوایای گوناگون به این جنایت تروریستی پرداخته شده اما شناسایی هویت عامل این حادثه تروریستی نیز به نوبه خود مهم است. در این رابطه سایت قربانیان ترور گزارش میدهد: “انفجار به اندازهای مهیب بود که پیدا کردن رد پا و اثری از عامل انفجار چندان ساده نبود. با این حال سرانجام یک هفته بعد از انفجار، هویت عامل آن شناسایی شد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی اطلاعیهای با اعلام مشخصات وی از مردم برای دستگیریاش درخواست کمک کرد.”
… در تحقیقات مشخص شد این عمل وحشیانه توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق تدارک دیده شده بود و یکی از افراد موثر در این جنایت فردی به نام محمدرضا کلاهی شناسایی شد.
کلاهی که بود؟
محمدرضا کلاهی فرزند حسن متولد 1338، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران که نامبرده در حین وقوع حادثه متواری شده است.
سخنگوی سپاه نیز در مصاحبهای با ارائه توضیحات بیشتر در مورد نتایج تحقیقات گفت: … بمب گذاری از ناحیه سازمان مجاهدین خلق، این گروه وابسته و مزدور آمریکایی، صورت گرفته است. شکل و نحوه کار هم به این طریق بوده که به وسیله یک عامل نفوذی به نام محمدرضا کلاهی که در میان کارکنان حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرده بود … این بمب گذاری صورت میگیرد … این بمبگذاری خیلی ساده و به نوعی بوده که هر کسی میتوانسته این کار را انجام دهد، به جهت اینکه فرصت کافی داشته و یکی از بمبها را در زیر تریبون قرار داده، بمب دیگر را در کنار ستونی از سالن کار گذاشته … بمبگذار در ارتباط با همان سالن کنفرانس و به عنوان یک کارمند معمولی و ساده کار میکرده است.
حجتالاسلام محمدی ریشهری، اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران نیز در خاطرات خود آخرین و کاملترین اطلاعات منتشره درباره کلاهی را ارائه داده است: محمدرضا کلاهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1357 به سازمان منافقین پیوست. ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتی با خطدهی سازمان از انجمن اظهار بریدگی نموده، ضمن اینکه در همان مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگی داشته است، به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی ولی عصر (تهران) واقع در خیابان پاستور، شروع به فعالیت و بهتدریج با هدایت منافقین، وارد حزب جمهوری اسلامی میشود.
کلاهی از تاریخ 1359/9/1 در منزل شخصی فردی به نام سعید عباس مودبصفت، به عنوان مستاجر و به صورت انفرادی زندگی میکرده و بعضا افرادی را نیز با خود به منزل میآورده است. وی ساعت 7 صبح از خانه خارج و حدود 8 شب به خانه باز میگشت و در رفت و آمد بسیار محتاط و مرتبا خودش را چک میکرد و حتی برای رفتن به دستشویی، در اتاق خودش را قفل مینموده است.
وی چند روز قبل از انفجار حزب، کیف سامسونت خود را عوض کرده و یک کیف بزرگ را با خودش حمل مینموده و چون رفت و آمد وی در طول روز به حزب زیاد بوده، کمتر مورد بازرسی قرار میگرفت.
کلاهی پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی، متواری و در خانههای تیمی منافقین مخفی و نهایتاً از طریق مرز غرب کشور توسط عوامل منافقین به عراق منتقل شد. در مقطعی که وی در ایران مخفی بود، گزارشهای متعددی مبنی بر محل اختفای وی در مناطقی از جمله جاده چالوس، روستای سیاهبیشه و قلعه میرفتاح در اطراف همدان، واصل که با مراجعه تیمهای عملیاتی، نتیجهای حاصل نشد.
گفته میشود کلاهی در سال 1370، نسبت به سازمان منافقین مسئلهدار شد و پس از جدایی از سازمان طی سال 1372 از عراق به آلمان گریخته است.
شهیده دانشآموز «زینب کمایی» که توسط منافقین به شهادت رسید، دفتر خودسازی داشت که هر شب کارهایش را محاسبه میکرد، از خواندن نماز به موقع تا کم خوردن غذا. شهید 14 ساله زینب(میترا) کمایی به سال 1346 در آبادان به دنیا آمد؛ پدرش به نامهای ایرانی علاقه داشت و اسم او را «میترا» گذاشت؛وقتی او بزرگ شد، از نامش ناراضی بود و به همین خاطر آن را به «زینب» تغییر داد.خانواده کمایی با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و محاصره آبادان، به اصفهان رفتند اما برادر و خواهران زینب همچنان در آبادان مقاومت میکردند؛ زینب در سال 1359 به رغم آوارگی در شهر جدید و فرصت تحصیل سه ماهه، با موفقیت پایۀ سوم راهنمایی را گذراند.زینب با آنکه در «شاهین شهر» غریب بود اما فعالیتهای مذهبیِ خود را در آن شهر شروع کرد؛ علاوه بر فعالیتهای متعدد فرهنگی، برنامههای خودسازی را نیز لحظهای فراموش نمیکرد.نمودار برنامۀ خودسازی یک هفتهای این دانشآموز، مؤید این مطلب است.فعالیتهای مذهبی زینب، مورد غضب منافقین قرار گرفته بود و این کوردلان در آخرین نماز مغرب اسفند ماه سال 1360 هنگام بازگشت از مسجد او را ربودند؛ سپس با گره زدن چادرش او را خفه کرده و به شهادت رساندند.پیکر مطهر زینب، سه روز بعد پیدا شدو با پیکرهای غرقِ به خون 360 شهید عملیات «فتحالمبین» در اصفهان تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.