تبلیغ به این شکلی که در میان ما معمول است، امر خیلی بدیعی است. حقیقتاً هیچکدام از روشهای تبلیغی، هنری، وسایل ارتباط جمعی و رسانهها، جای این تبلیغ را نمیگیرد.
یکی از مسائلی که در میان طلاب به صورت مختلف و شیوه متفاوت مشاهده می شود مساله روش تبلیغ است. بسیاری از افرادی که برای تبلیغ راهی شهرها و روستاهای مختلف می شوند و قصد تبلیغ در محله ای را دارند، شیوه و روش مخصوصی در تبلیغ خود به کار می گیرند.
اگرچه برخی از این شیوه ها هدفمند نیست و مبلغ بدون اینکه بداند از چه شیوه ای دارد استفاده می کند، دوره تبلیغی خود را می گذراند اما باید به این نکته توجه کرد که دقت در این شیوه ها می تواند در جذب و شیوایی تبیلغ نقش مهمی را ایفا کند.
گروهی از مبلغین در سفرهای خود به اقامه نماز در مساجد و حداکثر صحبت و منبر در مکان های مقدس اکتفا می کنند. در مقابل دسته دیگری هستند که علاوه بر فعالیت های مذکور به کلاسداری در مدارس و فعالیت های فرهنگی در سطح شهر و یا حتی ارشاد چهره به چهره مردم پرداخته و فعالیت بیشتری در این زمینه دارند.
حال به راستی شیوه های تبلیغ دین خصوصا در زمان ما باید چگونه باشد؟ یا تبلیغ در عصر کنونی با اعصار گذشته متفاوت است؟ چه راهکارهایی برای بهبود روابط یک مبلغ با مردم وجود دارد؟
بحث و بررسی و پاسخ به سوالات فوق خود مجالی جداگانه و بحثی مبسوط می طلبد که باید به ن دقت بیشتری شود. خوشبختانه امروز ما شاهد تخصصی شدن رشته تبلیغ و ارائه راهکارهای علمی و تجربی در این زمینه هستیم که خود گام بزرگی در تغییر و تحول شیوه تبلیغی به شمار می رود.
اما اگر بخواهیم از زاویه اجتماعی به این بحث نگاه کنیم و از نظر روانشناسی ن را مورد بررسی قرار دهیم می توانیم تبلیغ چهره به چهره را یکی از موفقیت میز ترین شیوه ها و روش های تبلیغی لحاظ کنیم. در این باره به صورت اجمالی و گذرا به بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در این رابطه اشاره خواهیم کرد.
یكى از چیزهائى كه به نظر من به شما كمك میكند، این چیزى است كه در مورد نبى مكرم، امیرالمۆمنین فرمود: «طبیب دوّار بطبّه قد احكم مراهمه و احمى مواسمه». نباید پشت میز و توى اتاق حبس شد. شكل ادارى پیدا كردنِ ما مجموعهى روحانى و مجموعهى خوند، به نفع ما نیست.
هر مسئولیتى هم در هر جا داریم، این حالت طلبگى خودمان، حالت خوندى خودمان، حالت روحانى خودمان را - كه انس با مردم، رفتن میان مردم، گفتن به زبان مردم، شنیدن درددل مردم است - باید از دست ندهیم.
البته ما هر دو جورش را در بین روحانیون دیدهایم. كسانى بودهاند كه هیچ سمت رسمى و ادارى و اینها هم نداشتند، در عین حال رفتارشان با مردمى كه با نها مواجه بودند، مثل رفتار یك دم ادارى، خشك، بىانعطاف، بىتوجه، بىمحبت و بىلبخند بوده است. عكسش را هم دیدهایم. كسانى هم بودهاند كه مسئولیتهاى ادارى داشتند، اما در همان گوشهاى و ضلعى كه با مردم تماس پیدا میكردند، رفتار محبتمیز، رفتار پدرانه، رفتار مشفقانه و دلسوزانه با مردم داشتند؛ این خوب است، این درست است. پس این هم یك مسئله است؛ یعنى حبس نشدن مجموعه در قالبهاى سازمانى.
ادامه »