من با دوربین سیمینوف به چشم خودم دیدم که روی سنگرهایشان میایستادند و به سمت ما اینگونه فریاد میزدند که «الله اکبر … لبیک یا رسول الله … لبیک یا یزید … لبیک یا معاویه»
* یکی از سفرهایی که سوریه بودم چندتا خمپاره آمد و در حیاط صحن حرم حضرت زینب (س) اصابت کرد، خط درگیری مدافعان حرم و سلفیها خیلی نزدیک بود و آنها تا 700 الی 800 متری حرم امده بودند. موج انفجار همه شیشه های حرم را پایین آورده بود و همه صحن از شیشه خورده پر شده بود. یعنی پا برهنه نمی توانستی به زیارت بروی و باید حتما با کفش وارد حرم می شدی. خاک تمام صحن را گرفته بود تمام ضریح حضرت زینب از گرد و غبار پر شده بود و این که بعد از هزار و 400 سال از حادثه کربلا چنین هجمهای به حرم مطهر حضرت زینب(س) صورت بگیرد، خیلی برای شیعیان سوریه دردآور بود و ما این را از نزدیک می دیدیم.
* مدافعان حرم حضرت زینب(س) واقعاً ادب میکنند و حتی برای آب خوردن هم از بیبی زینب(س) اجازه میگیرند، محدوده حرم را شیعیانی گرفتهاند و دفاع میکنند که اینگونه نسبت به حریم آلالله عشق میورزند و دفاع میکنند.
* یک روز برای مصاحبه به خانه یکی از کسانی رفتیم که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و در ایامی که زمان مراسم عروسیاش بود مجروح شده بود و در یک عملیات ساق پایش تیر خورده بود. رفتیم خانه او و با او صحبت کردیم. از او پرسیدیم درد نداری؟ جواب جالبی داد و گفت: درد من این هست که اینجا دراز کشیده ام و رفقای من در خط مبارزه می کنند، من درد دارم ولی درد من این است که اینجا افتادهام و رفیقم توی پست من دیشب به شهادت رسیده است. من ننگم میآید که ایجا نشسته ام و نمی توانم در خط کنار بقیه رفقایم از حرم دفاع کنم.
من فیلم گرفتم وهابی ها و سلفی ها روی دیوارهای شهر، روی دیوراها و خانههای شیعیان نوشتهاند: حلال لنا نسائکم … حلال لنا اولادکم … حلال لنا اموالکم
* ماجرای پست 405؛ این پست خطرناک ترین پست در منطقه سیده زینب(س) است چون منطقه باز و گستردهای است و همه خانه های اطراف مثل خرابه هایی نا امن در منطقه درآمده است. من حدود 10 روز بعد از اینکه در خانه آن جوان با او صحبت کرده بودم و او با پای گچ گرفته و تیر خورده در خانه دراز کشیده بود، او را در پست 405 منطقه سیده زینب دیدم. در سنگر نشسته بود. نمی توانست بلند شود ولی خودش را رسانده بود به خط که نشسته دفاع کند. او آمده بود تا در ناامن ترین پست و خطرناک ترین منطقه به صورت نشسته از منطقه حرم دفاع می کرد. او وظیفه خودش را شناخته بود و به هر طریقی می خواست به وظیف اش عمل کند.
* من فیلم گرفتم وهابی ها و سلفی ها روی دیوارهای شهر، روی دیوراها و خانههای شیعیان نوشتهاند: حلال لنا نسائکم … حلال لنا اولادکم … حلال لنا اموالکم.
بیست و چند هزار شیعه هماکنون در منطقه سیدهزینب زندگی میکنند، زندگی سختی دارند، حتی سنی های منطقه در پناه شیعیان در حال زندگی هستند، آنهایی که می جنگند وهابی هستند سلفی های تکفیری هستند اشتباه نکنید اینا سنی نیستند. باید تحقیق کنید ببینید که چه اتفاقاتی می افتد که سلفیهای تکفیری خون شیعه را حلال اعلام می کنند، اموال شیعه را حلال میکنند.
بخش سیاست تبیان
صفحات: 1· 2