مجموعه حاضر، بیان مجاهدت و جدیت عالمانه نسل سومی های دانش آموحته حوزه های علمیه خواهران است که در راه مبارزه با ملحدان فعال در فضای مجازی ایران، قدم گذاشته و با علم و توسل و تذکر و توجه به رسالت طلبگی خویش عمل کردند.این کتاب، داستان اختصاصی از حال و هوای طلاب خواهر می باشد.
آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، با استناد به حدیث علامت های پنج گانه مؤمن می فرمودند:
بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده، بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش زیارت کند؛ هرچند تنها یک بار در تمام عمرش باشد.[1]
آیت الله العظمی بهجت فومنی، پیاده روی اربعین را بهترین فرصت برای معرفی امام حسین(ع) به جهانیان دانسته، بر این نکته تأکید می کردند که:
الان هنوز همه مردم عالم، حسین(ع) را نمی شناسند و این تقصیر ماست؛ چون ما برای سیدالشهدا(ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود.[2]
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی نیز بر بُعد تبلیغی زیارت اربعین اشاره نموده، پیاده روی این موسم را با احترام به امام حسین(ع) پیوند می زند و تأکید دارد که:
پیاده رفتن، یک نوع اظهار عظمت و تجلیل از مقام شامخ اباعبدالله(ع) است؛ لذا این پیاده رویِ اربعین خیلی در دنیا صدا می کند و تبلیغ خوبی برای عالم تشیّع و عالم اسلام است؛ یکی از مبلّغ های بسیار خوب است.
در نگاه آیت الله العظمی شبیری زنجانی پیاده سفر کردن به کربلا موضوعیت دارد و آن را یک نوع ادای احترام و خضوع و خشوع دانسته و از مصادیق تعظیم شعائر می شمارد:
امام حسن و امام حسین‘ پیاده به مکه می رفتند و این خود، یک نوع احترام است. حتی در روایتی در کتاب بحارالانوار در معجزات امام حسن(ع) اشاره شده که آن حضرت در بازگشت از مکه به مدینه، با پای پیاده حرکت می کردند تا بدان جا که پاهای ایشان ورم می کرد. .. با این که وسایل عبور و مرور بوده و حضرات هم به آن دسترسی داشتند. .. در روایتی معتبر در کتاب کافی، ابن بکیر از امام صادق(ع) درباره بیست سفر پیاده حج امام حسن مجتبی(ع) سؤال می کند و حضرت در پاسخ اشاره می فرمایند که حضرت با پای پیاده به حج می رفتند در حالی که محمل ها و کجاوه ها همراه حضرت حرکت می کردند.[3]
آیت الله العظمی سید علی سیستانی که نقش محوری در تعظیم شعائر حسینی عراق معاصر ایفا می نماید، معتقد است:
فيلمي از اسارت مدافعان حرم و استقامت آنان، سلام و درود خدا بر شما باد.
ياحسين عليه السلام
کتاب شیر کوهستان درباره زندگینامه و خاطرات سردار شهید مهدی خندان میباشد.
۱۳۴۰ در اول تابستان و در روز عاشورا، در روستای سبو بزرگ لواسان در شمال تهران متولد شدم. پدرم امام قلی از مردان زحمتکش روستا و مادرم معلم قرآن خانمهای روستایی بود.
۱۳۴۴ در اثر یک بیماری قرار بود به سوی خدا بازگردم. همه از من ناامید شدند. پدرم مرا نذر قمر بنی هاشم ابتلا کرد و به طرز عجیبی بهبود یافتم. من سقای ایام محرم در روستا شدم. شبهای تاسوعا نیز پدرم گوسفند قربانی میکرد.
۱۳۵۹ دی ماه در عملیات نصر شرکت کردم. بیشتر دوستانم شهید و اسیر شدند من توفیق نداشتم. به طرز معجزه آسایی نجات یافتم و برگشتم.
۱۳۶۲ در تیرماه برای تکمیل دین خودم ازدواج کردم. اما به مادرم گفتم که ازدواج من شش ماه بیشتر دوام نخواهد داشت! صیغه عقد ما را نیز امام جاری کردند. (شش ماه بعد شهید شدم)
۱۳۶۲ در تیرماه دوباره به جبهه برگشتم. به دستور حاج همت جانشین تیپ عمار شدم. در تمام این سالها از مطالعه آثار بزرگان به خصوص شهید مطهری غافل نبودم. با منافقین بحث میکردم.
۱۳۷۲ بعد از گذشت ده سال، در ایام اربعین پیکر من که بر روی سیمهای خاردار حلقوی قرار داشت را به پایین منتقل کردند. در روزهای پایانی ماه صفر تشیع باشکوهی انجام شد. بقایای پیکر من را در کنار دوستانم در روستای خودمان به امانت نهادند. تا روزی که با ظهور خورشید عدالت، همراه با امام و شهدا به یاری مولای مظلوم شیعه بشتابیم.
کلمات کلیدی: شهید ابراهیم هادی، شهدای دفاع مقدس، دفاع مقدس، شهید مهدی خندان
شهدا شرمنده ايم