1ـ عدالت:
یکی از اصولی که در قرآن کریم بسیار مورد تأکید و اهتمام قرار گرفته مسأله «عدل» و عدالت است و این عقیده در فرد فرد مسلمانان و جوامع اسلامی اثر می گذارد و وقتی به مرحله اجرا درآید، می تواند مسلمانان را به سوی مدیریت صحیح در کارها، و برافراشتن پرچم عدل و داد، نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در کل جهان سوق دهد.
اهمیت این موضوع به حدی است که هیچ چیز نمی تواند مانع آن گردد، و هر گونه انحراف از آن متابعت از هوای نفس است در آیات قرآن به صراحت از ستم روا داشتن به دشمن - چه دشمن شخصی و چه دینی ـ نهی شده است.
در برنامه های اجتماعی، سیاسی، نظامی و اقتصادی جامعه اسلامی عدالت باید به عنوان زیر بنا و اصل اساسی در روابط متقابل بین مسلمانان و دیگران باشد؛ چرا که یک جامعه پیشرو، سربلند و قوی، جامعه ای است که روی پای خود بایستد و پیوند و ارتباطش با دیگران، پیوندی بر اساس رعایت عدالت و منافع متقابل باشد، همانطور که قرآن می فرماید: «لاتَظلِمون و لاتُظلَمون» «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم روید.» هرگاه حکومتها از این اصل اساسی غفلت کرده یا به آن پشت پا زده اند، باعث تباهی خود و دیگران شده اند و هرگاه به آن اصل پای بند بوده اند از عزت و سربلندی برخوردار بوده اند.
2ـ تعادل در روابط و حفظ احترام متقابل:
اصل اعتماد متقابل، پشتوانه فعالیتهای هماهنگ اجتماعی و همکاری در سطح وسیع می باشد. همین معنا در روابط بین المللی و در سطح جهانی نیز صادق است.
یکی از مصادیق بارز و تعیین کننده به عنوان ضامن اجرای این اصل، وفای به عهد و پیمان می باشد، چرا که وفاداری به عهد و پیمان، تأکیدی بر حفظ این هم بستگی و اعتماد متقابل است و اگر عهد و پیمان ها شکسته شود، دیگر اثری از این سرمایه بزرگ (اعتماد عمومی) باقی نخواهد ماند، و این مطلب هم در داخل جامعه اسلامی، در روابط با اقلیتها، و هم در سطح جهانی در ایجاد روابط با کشورهای غیراسلامی صادق است.
به همین دلیل در آیات قرآن و احادیث اسلامی، به طور گسترده به مسأله وفای به عهد و ایستادگی در برابر سوگندها تأکید شده است، و شکستن آن، از گناهان کبیره محسوب می شود. بدون تردید پای بندی به عهد و پیمان تا زمانی لازم است که طرف مقابل به مفاد آن وفادار باشد و در صورت پیمان شکنی و عدم رعایت اصول عهدنامه از سوی یک طرف، طرف دیگر نیز ملزم به رعایت آن نخواهد بود.
3ـ حفظ سیادت اسلام:
حفظ سیادت اسلام و جامعه اسلامی از جمله وظایف مسؤولان نظام اسلامی است که نقض آن از حدود اختیارات مسلمین خارج بوده و بر اساس «قاعده نفی سبیل» حتی تعهدات بین المللی نیز نمی تواند ناقض آن باشد. این اصل کلی را فقها تحت عنوان «أَلإِسْلامُ یَعْلُو وَ لا یُعْلی عَلَیْهِ» به صورت یک قاعده حقوقی در فروع و موارد مختلف حقوق اسلامی مورد بهره برداری قرار داده اند و نیز عبارت مزبور عینا به صورت حدیث در کتابهای روایی نقل شده است.
بنابراین دادن هر نوع امتیاز سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی و اجتماعی به غیرمسلمانان که به سیادت اسلام و جامعه مسلمین لطمه وارد آورد، بی ارزش و بی اعتبار خواهد بود.
قرآن در این زمینه می فرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَفِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبِیْلاً».و از سوی دیگر به مسلمانان هشدار می دهد که: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الاَیَاتِ إِنْ کُنتُمْ تَعْقِلُونَ». «هان ای مؤمنین، غیر مسلمانان را دوست مخصوص و محرم اسرار خویش نگیرید، زیرا آنان از فساد و تباه نمودن امور شما کوتاهی نمی کنند و هرچه را که باعث رنج و زحمت شما گردد دوست می دارند، عداوت و کینه از زبانشان هویدا گشته و آنچه که در دل کتمان نموده اند بیش از اینها است، ما نشانه ها و دلایل را بر شما روشن نمودیم، اگر شما تعقل نمایید».
وقتی دوست گرفتن افراد غیر مسلمان این چنین نتایج ناگوار به بار آورد و فرصتی به آنان دهد که در تباه نمودن کارها و افساد امور بکوشند و توطئه های خصمانه به راه اندازند و در شرایط سخت، از تأیید و ایجاد عوامل ناراحت کننده دریغ نورزند، و با وجود کوشش در کتمان نمودن تضاد فکری و کینه و نفرت، به طور ناخودآگاه زبانشان به کینه توزی و بدگویی باز شود، نتایج و آثار سیادت و تسلط آنان بر مسلمین و تصدی مقامات دولتی و سیاسی و نظامی و اقتصادی از طرف غیر مسلمانان، چگونه خواهد بود؟
بی شک هر نوع لطمه زدن به این سیادت، خیانتی بزرگ به اسلام و جامعه اسلامی خواهد بود و صرف نظر کردن جمهوری اسلامی از حق مسلّم خود در بحث فناوری هسته ای، می تواند راهی برای سیادت بیگانه باز کند. بنابراین مسؤولان نظام اسلامی برای پاسداری از عزت و سربلندی جامعه اسلامی باید تمام توان خویش را به کار برند.
اسلام هم در زمینه سیاست داخلی و هم در بعد سیاست خارجی اصل عزتمندی را از نظر دور نمی سازد و در روابط با غیرمسلمانان قانون نفی سبیل را مطرح می کند «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا»
علت نهی قرآن از دوستی نزدیک با یهود و نصاری این است که تبعیت از آرا و روش آنها، هم شکل شدن با آنها را به دنبال دارد که با عزتمندی مسلمانی سازگار نیست. زیرا امتیازخواهی آنان پایانی ندارد و آنها جز به دست برداشتن مسلمانان از آئین خود راضی نخواهند شد. قرآن کریم می فرماید: «و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» «یهودیان و نصارا هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر آن که از آیین آنها پیروی کنی»
بنابراین وقتی قرآن کریم دوستی خصوصی و بی پرده مسلمانان با افراد غیر مسلمان را مضر دانسته و آن را، شایسته جامعه اسلامی نمی بیند و صریحا از آن منع می کند، بی شک نسبت به سپردن امور عامه مسلمانان به دست غیر مسلمانان و تفویض مقامهایی که موجب سلب سیادت مسلمانان و یا تسلط آنان بر مصالح و مقدرات جامعه اسلامی می گردد، منع شدیدتر و حساسیت بیشتری خواهد داشت.
مجله پاسدار اسلام اسفند 83 و فروردین 84 - شماره 279 و 280
مبانی اقتدار سیاسی در قرآن/ https://hawzah.net