شناسایی ماهیت هر پدیده ای با توجه به اصول و پایه های آن در ژرف نگری مؤثر است در یک نگاه کلی اصول زیر را می توان به عنوان پایه های اساسی در فرهنگ حجاب و عفاف بر شمرد:
الف) حجاب و به طریق اولی عفاف که ریشه حجاب است از مصادیق حق الله به شمار می رود و ادای این حق از واجبات اس. در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام حق خداوند بر بندگانش با تعبیر « و اکبر حقوق الله علیک … » آورده شده، ادای حق خدا ریشه و اصل حقوق شناخته شده که دیگر موارد حقوقی از آن نشأت می گیرد.
ب) عفاف و حجاب، پیش از آنکه تکلیفی شرعی و اجتماعی باشد حق نفس انسان بر او هم هست این مطلب را از رساله حقوق امام سجاد علیه السلام نیز می توان برداشت کرد. « و اما حق نفسک علیک فان تستوفیها فی طاعه الله »؛ حق نفست بر تو این است که آن را تماماً در راه طاعت خداوند قرار دهد.
پ) پدیده حجاب تنها یک پوشش نیست بلکه نماد باورها و گرایش های افراد است و حتی گاه نمادی برای معرفی ملت و فرهنگ بومی می باشد. پس می توان گفت: حجاب، ثمره ی حیا و عفاف، افزون بر حفظ تن و روان فرد، نماد هویت دینی و ملّی است.
ت) حجاب مانع حضور اجتماعی زنان نمی شود بلکه حکم حجاب و طرح آن در موارد متعددی در قرآن کریم نوعی امعنای حضور اجتماعی زن است زیرا اگر بنا باشد زنان در خانه بنشینند و با نامحرم رو به رو نشوند، نیازی به حکم حجاب نخواهد بود.
ث) حجاب و عفاف موجب خود ارزشمندی افراد و در نتیجه استواری شخصیت آنان می گردد و سطح عزت نفس را بالا می برد؛ البته در صورتی که برای این رفتار، دلایل محکمی آورده شود و آگاهانه گزینش گردد.
ج) عفاف و در پی آن حجاب بر اساس روایات، مانع افسردگی روحی و روانی بوده و نشاط آفرین است حضرت علی علیه السلام فرمود: « … و ثمرتها قله الاحزان »؛ ثمره و محصول عفاف کم شدن اندوه ها است. بنابراین افراد عفیف دارای نشاط خواهند بود. شاید این نشاط ( که امری درونی و باطنی است و نمود ظاهری آن به صورت لبخند و تبسم دیده می شود ) به علت پاکی درونی یعنی عفاف باشد.
برگرفته از مقاله یکی از طلاب مدرسه سرکار خانم فاطمه نغز پایه سوم