پرسش : علماء و بزرگان اهل سنت درباره شخصیت امام صادق(علیه السلام) چه سخنانى دارند؟
پاسخ : با مراجعه به کلمات علماى اهل سنت پى مى بریم که امام صادق(علیه السلام) از موقعیّت و منزلت بالایى نزد آنان برخوردار بوده است. در اینجا به کلمات برخى از آنان راجع به آن حضرت اشاره مى کنیم:
1 ـ ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ (ت: 250 هـ.ق)
«… وجعفر بن محمّد الّذی ملا الدنیا علمه وفقهه. ویقال: انّ اباحنیفه من تلامذته وکذلک سفیان الثورى…»(1)؛ (… و جعفر بن محمّد; کسى که علم و فقهاش دنیا را فراگرفته است و گفته مى شود که ابوحنیفه و سفیان ثورى از شاگردان او بوده اند…).
2 ـ محمّد بن ادریس، ابوحاتم رازى (ت: 277 هـ.ق)
او درباره امام صادق(علیه السلام) مى گوید: «جعفر بن محمّد ثقه لایسال عن مثله»(2)؛ (جعفر بن محمّد ثقه است و او بى نیاز از تحقیق است).
3 ـ محمّد بن حبّان بن احمد، ابوحاتم تمیمى بستى (ت: 354هـ.ق)
او مى گوید: «جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ (رضی الله عنه) ـ کنیته ابوعبدالله، یروى عن ابیه، وکان من سادات اهل البیت فقهاً وعلماً وفضلا. روى عنه الثورى ومالک وشعبه والناس»(3)
(جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضوان الله علیهم ـ کنیه او ابوعبدالله است. از پدرش روایت نقل مى کند. او از سادات اهل بیت در فقه و علم و فضل است. ثورى و مالک و شعبه و سایر مردم از او روایت نقل کرده اند…).
4 ـ عبدالله بن عدى جرجانى (ت: 365 هـ.ق)
«و جعفر من ثقات الناس کما قال یحیى بن معین»(4)؛ (و جعفر ـ (علیه السلام) ـ از ثقات مردم بود، همان گونه که یحیى بن معین گفته است).
5 ـ ابوعبدالرحمن سلمى (ت: 412 هـ.ق)
او در کتاب «طبقات مشایخ الصوفیه» مى گوید: «جعفر الصادق فاق جمیع اقرانه من اهل البیت وهو ذو علم غزیر فی الدین وزهد بالغ فی الدنیا وورع تام عن الشهوات وادب کامل فی الحکمه»(5)؛ (جعفر صادق(علیه السلام) سرآمد تمام هم ردیفان خود از اهل بیت بود. او داراى علم بسیار در دین، و زهد فراوان در دنیا، و ورع تام از شهوات و ادب کامل در حکمت بود).
6 ـ ابوالفتح محمّد بن عبدالکریم شهرستانى (ت: 548 هـ.ق)
«جعفر بن محمّد الصادق هو ذو علم غزیر وادب کامل فی الحکمه وزهد فی الدنیا وورع تام عن الشهوات وقد اقام بالمدینه مده یفید الشیعه المنتمین الیه ویفیض على الموالین له اسرار العلوم…»(6)؛ (جعفر بن محمّد صادق، داراى علم بسیار و ادب کامل در حکمتو زهد در دنیا و ورع تام از شهوات بود. او مدتى در مدینه اقامت کرد و به شیعیان منسوب به خود افاده رسانده و بر موالیان خود اسرار علوم را افاضه نمود…).
7 ـ جمال الدین ابوالفرج ابن جوزى (ت: 597 هـ.ق)
او در ذکر وفیات سال 148 هـ.ق مى نویسد: «جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ابوعبدالله جعفر الصادق… کان عالماً زاهداً عابداً…»(7)؛ (جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على ابن ابى طالب، ابوعبدالله، جعفر صادق… مردى عالم، زاهد و عابد و… بود).
8 ـ ابوسعد عبدالکریم سمعانى (ت: 562 هـ.ق)
«… لقّب لجعفر الصادق، لصدقه فی مقاله»(8)؛ (… او را به جهت صدق در گفتار، صادق نامیدند).
9 ـ عزّالدین ابن اثیر جزرى (ت: 630 هـ.ق)
«… لقّب به لصدقه فی مقاله وفعاله… ومناقبه مشهوره»(9)؛ (… او را به جهت صدق در گفتار و کردار، صادق نامیدند… و مناقب او مشهور است).
10 ـ محمد بن طلحهشافعى (ت: 652 هـ.ق)
«هو من عظماء اهل البیت وساداتهم(علیهم السلام) ذو علوم جمّه وعباده موفّره، واوراد متواصله وزهاده بیّنه، وتلاوه کثیره. یتتبع معانى القرآن ویستخرج من بحر جواهره ویستنتج عجایبه…»(10)؛ (او ـ جعفر بن محمّد(علیه السلام) ـ از بزرگان اهل بیتو سادات آنان(علیهم السلام) است. داراى علوم فراوان و عبادت وافر و وردهاى پیاپى، و زهد روشن، و تلاوتبسیار بود. او معانى قرآنرا دنبال کرده و از دریاى جواهراتش استخراج نموده و عجایبش را استنتاج مى نمود…).
11 ـ ابن ابى الحدید معتزلى (ت: 655 هـ.ق)
او درباره امام باقر(علیه السلام) مى گوید: «و هو سیّد فقهاء الحجاز ومنه ومن ابنه جعفر تعلّم الناس الفقه»(11)؛ (او سید فقهاى حجاز بود. و مردم فقهرا از او و فرزندش جعفر فرا گرفتند).
12 ـ ابوالعباس احمدبن محمّد بن ابراهیم بن ابوبکربن خلکان (ت:681هـ.ق)
«و کان من سادات اهل البیت. ولقّب بالصادق لصدقه فی مقالته. وفضله اشهر من ان یذکر…»(12)؛ (… او از سادات اهل بیتبود. و به جهت صدق در گفتارش، او را صادق نامیدند. و فضلش مشهورتر از آن است که ذکر شود…).
13 ـ ابن صبّاغ مالکى (ت: 855 هـ.ق)
«کان جعفر الصادق(علیه السلام) من بین اخوته خلیفه ابیه ووصیّه والقایم من بعده… وصّى الیه ابوجعفر(علیه السلام)بالامامه وغیرها وصیه ظاهره ونصّ علیه نصاً جلیاً… وامّا مناقبه فتکاد تفوت من عدّ الحاسب»(13)؛ (جعفر صادق از بین برادرانش، جانشین پدر و وصىّ او و قایم مقام او بود… ابوجعفر - امام باقر(علیه السلام) آشکارا در مورد امامتو امور دیگر به او وصیت نمود و بر او نصّ جلى کرد… و اما مناقب او از شمارش شمارشگران بیرون است…).
14 ـ عبدالرحمن بن محمّد حنفى بسطامى (ت: 858 هـ.ق)
«جعفر بن محمّد ازدحم على بابه العلماء واقتبس من مشکاه انواره الاصفیاء، وکان یتکلّم بغوامض الاسرار وعلوم الحقیقه وهو ابن سبع سنین»(14)؛ (جعفر بن محمّد کسى بود که علما بر درب خانه اش ازدحام مى کردند، و از چراغ انوارش منتخبان امت بهره مى بردند.او در حالى که هفت ساله بود سخن از اسرار پوشیده و علوم حقیقى مى گفت).
15 ـ احمدبن عبدالله خزرجى (ت: بعد از سال 923 هـ.ق)
«جعفر بن محمّد بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابى طالب الهاشمى ابوعبدالله، احد الاعلام… حدّث عنه خلق کثیر لایحصون،…»(15)؛ (جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب هاشمى، ابوعبدالله، یکى از بزرگان امت است… از او افراد بسیارى که قابل شماره نیستند حدیث نقل کرده اند… ).
16 ـ شمس الدین محمد بن طولون (ت: 953 هـ.ق)
«کان من سادات اهل البیت ولقّب بالصادق لصدقه فی مقالته وفضله اشهر من ان یذکر»(16)؛ (او از سادات اهل بیتاست. او را به جهت صدق در گفتارش، صادق ملقّب ساختند. و فضلش مشهورتر از آن است که ذکر شود).
17 ـ احمدبن حجر هیتمى (ت: 974 هـ.ق)
«و نقل عنه الناس من العلوم ما سارت به الرکبان وانتشر صیته فی جمیع البلدان»(17) ؛ (از او به حدّى علم نقل کرده اند که قافله ها براى آن به حرکت درآمده و موقعیّت او همه کشورها را فراگرفته است).
18 ـ شیخ مومن بن حسن شبلنجى (ت: بعد از 1083 هـ.ق)
«… ومناقبه کثیره تکاد تفوت عدّ الحاسب… روى عنه جماعه من اعیان الایمه واعلامهم کیحیى بن سعید ومالک بن انس والثورى وابن عیینه وابى حنیفه وایوب السختیانى وغیرهم…»(18)؛ (… مناقب او به حدّى زیاد است که از شمارش شمارشگران بیرون است… جماعتى از اعیان ایمه و بزرگان آنان; امثال یحیى بن سعید، مالک بن انس، ثورى، ابن عیینه، ابوحنیفه، ایوب سختیانى و دیگران از او روایت نقل کرده اند…).
19 ـ شیخ عبدالله بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى (ت: 1171 هـ.ق)
«السادس من الایمه جعفر الصادق، ذوالمناقب الکثیره والفضایل الشهیره. روى عنه الحدیث ایمه کثیرون مثل مالک بن انس وابى حنیفه ویحیى بن سعید وابن جریج والثورى وابن عیینه وشعبه وغیرهم…»(19)؛ (ششمین از امامان، جعفر صادق، صاحب مناقب بسیار و فضایل مشهور است. امامان بسیارى; از قبیل: مالک بن انس، ابى حنیفه، یحیى بن سعید، ابن جریج، ثورى، ابن عیینه، شعبه و دیگران از او روایت نقل کرده اند…).(20)
پی نوشت:
(1). رسائل جاحظ، ص 106.
(2). الجرح و التعدیل، ج 2، ص 487 ; به نقل از او، تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 166.
(3). الثقات، ج 6، ص 131.
(4). الکامل فى الضعفاء، ج 2، ص 134.
(5). ینابیع المودة، قندوزى حنفى، ج 2، ص 457، به نقل از او.
(6). الملل و النحل، ج 1، ص 166.
(7). المنتظم، ج 8، ص 110و111.
(8). الانساب، ج 3، ص 507.
(9). اللباب فى تهذیب الأنساب، ج 2، ص 3.
(10). مطالب السؤول، ج 2، ص 111.
(11). شرح ابن ابى الحدید، ج 15، ص 274.
(12). وفیات الاعیان، ج 1، ص 307.
(13). الفصول المهمة، ص 211ـ219.
(14). مناهج التوسل، ص 106.
(15). خلاصه تهذیب الکمال، ص 63.
(16). الأئمة الاثنا عشر، ص 85.
(17). صواعق المحرقه، ص 305.
(18). نورالابصار، ص 160و161.
(19). الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 146.
(20). گردآوري از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم ، 1385 ه.ش، ص 102.
تاریخ انتشار: « 1396/04/28، برگرفته از سایت http://makarem.ir