چگونه به علما احترام كنیم؟
1ـ با تكذیب نكردن آنان:
گفتهی علما را به مجرد اینكه با فكر و عقیدهی شما جور در نمیآید، تكذیب نكنید.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: در برابر عالم زیاد نگویید كه «قال فُلان و قال فُلان خلافاً لقوله[5]؛ فلان عالم چه فرموده و فلان عالم دیگر چه مطلبی بر خلاف گفتهی شما فرموده است.»
2ـ با خدمت كردن به آنان؛
علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «إذا رَأَیْتَ عالِماً فَكُنْ لَه خادِماً[6]؛اگر عالمی را دیدی به او خدمت كن.
3ـ با دیدار و زیارت آنان:
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «مَنْ زارَ الْعُلَماء فَقَدْ زارَنِی وَ مَن جالَس الْعُلَماء فَقَد جالَسَنِی وَ مَنْ جالَسَنِی فَكَأَنَّما جالس رَبِّی[7]؛ كسی كه به دیدن علما برود، گویا به دیدن من آمده و كسی كه همنشین علما شود، گویا همنشین من شده و كسی كه همنشین من باشد، گویا همنشین خداوند و مأنوس با اوست».
و در روایت دیگر، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «زیارت كردن علما نزد خدا محبوبتر است از هفتاد حج و عمره مقبول و خداوند هفتاد درجه، مقام زائر علما را بالا میبرد و رحمتش را بر او نازل میكند.»[8]
4ـ بیشتر شنیدن:
امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «إذا جَلَسْتَ إلی عالِم فَكُنْ عَلی اَنْ تَسْمَعَ أحْرص مِنْكَ عَلی أن تَقُول[9]؛ هرگاه با دانشمندی همنشین شدی، سعی كن بیشتر از آنكه سخن بگویی، گوش كنی.»
5- او را گرامی بدارد :
در سخن گفتن و پاسخ دادن، و در بود و نبود استاد، او را گرامی بدارد و با خطاب مفرد، با او سخن نگوید؛ او را از دور نخواند؛ در خطاب به او عباراتی نظیر؛ «سرورم» و «استاد» به کار ببرد. برای تکریم او از صیغه جمع بهره گرفته و او را مخاطب سازد؛ مثلاً بگوید «در این مورد چه میفرمایید؟»، «نظر شما در این باب چیست؟»، «شما که خدایتان از شما راضی باشد، فرمودید …»، «خدا از شما بپذیرد»، «رحمت خدا بر شما باد».
6- نام استاد را با احترام ببرد :
در غیاب استاد، نام او را با عظمت ببرد، مثلا بگوید: «استاد،یا بزرگ ما، شیخ الاسلام فرمودهاست…».
7- اگر استادش تندی کرد، او در عذر خواستن و اظهار پشیمانی و درخواست بخشش، پیشدستی کند و خود را
مسبِّب این رفتار دانسته، سرزنش را نیز متوجه خود بداند؛ که این کار، محبت استاد و توجه قلبی او را بیشتر و بهتر، حفظ خواهد کرد و برای دنیا و آخرت دانشپژوه، سودمند تر خواهد بود.
دانشپژوه بکوشد تا در حضور یافتن در مجلس استاد، بر او پیشی بگیرد و خودرا بر این کار مجبور سازد و اگر میتواند، بهتر آنست که کنار در خانه او در انتظار او بماند تا از خانه بهدر آید و با او تا محل درس همراه شود و هرگز دیرتر از استاد، در درس حاضر نشود و استاد را در انتظار خود، باقی نگذارد.
اگر کسی بدون دلیل ضروری، جز این رفتار کند، خود را در معرض نکوهش و خشم قرار دادهاست.
8- به اشتباه او نخندد:
اگر استاد به صورت اتفاقی کلمهای را اشتباه به گونه ای تلفظ کرد که معنای ناپسندی یافت، هرگز نخندد و آنرا به ریشخند نگیرد و تکرار نکند و با گوشه چشم خود دیگرانرا متوجه آن نسازد؛ بلکه به آنچه از او صادر شده است، نیندیشد و آنرا به دل خود راه ندهد و گوش خود را برای شنیدن آن، تیز نکند و آنرا برای هیچکسی نقل نکند …
حكایتهایی از احترام به علمای اسلام
1ـ از آیت الله وحید بهبهانی؛ آن عالم جلیل القدر و مرجع عصر، پرسیدند كه چگونه به این مقام رسیدهای؟
فرمود: اگر به جایی رسیدهام، مرهون احترامی است كه برای فقها و علمای اسلام گذاشتهام.[10]
2ـ مرحوم آیت الله بروجردی؛ در مسجد بالاسر كنار مرقد مطهر حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ تدریس میكردند؛ در یكی از روزها هنگام درس، آقا متوجه شدند كه یكی از شاگردان او به قبر حاج شیخ عبدالكریم حائری تكیه داده است، با تندی به او فرمود: آقا به قبر تكیه نكنید، این بزرگان برای اسلام زحمت كشیدهاند، به آنان احترام بگذارید.
آیت الله بروجردی برای كتب علمی و دینی، احترام بسیاری قایل بودند و میفرمودند: «در تمام عمرم در اتاقی كه كتب حدیث، حتی دارای یك حدیث باشد نخوابیدهام.»[11]
3ـ در یكی از روزها مجلس مباحثهای با حضور مأمون (خلیفهی عباسی) و علمای عصر تشكیل شده بود مردی پریشان حال با لباسی كهنه وارد شد و در آخرین صف حضّار نشست.
مسألهای در مجلس مطرح گردید، آن مرد، جوابی بسیار عالی داد، به طوری كه توجه عموم به وی جلب شد و تمام علمای مجلس، تحسینش كردند. خلیفه دستور داد او را بالای مجلس در صف علمای بزرگ نشاندند.
مسألهی دیگری طرح شد و همان مرد دوباره بهترین پاسخ را گفت. این بار به فرمان مأمون او را بالاتر از همهی حضار، نزدیك جایگاه خلیفه جای دادند.
پس از ساعتی مجلس پایان یافت و علما تدریجاً بازگشتند. مرد ژنده پوش نیز از جای برخاست تا برود، خلیفه امر كرد بماند. طولی نكشید كه بزم شراب گسترده شد و ساقیان آمادهی كار شدند.
مرد عالم از مشاهدهی آن وضع، سخت نگران گردید، از جا برخاست و با كسب اجازه آغاز سخن كرد و گفت: «من امروز با پریشانی حال و زشتی صورت و كهنگی لباس در مجمع علما شركت كردم، عقل ناچیزم مرا از آخر مجلس به صف بزرگان رسانید و سپس مرا به كنار خلیفهی مسلمانان رسانید، سزاوار نیست شراب بنوشم و عقلی كه باعث ترفیع مقامم گردید از خویشتن جدا سازم، به علاوه من خائفم از اینكه مستی،عنان نفسم را از كفم برباید و مرتكب عمل نامناسبی شوم و در نظر خلیفهی مسلمانان خوار گردم. مأمون سخنان مرد عالم را شنید و او را از شركت در مجلس شراب معاف داشت و دستور داد صد درهم به وی دادند.»[12]
4ـ در دو گوشهی مسجد، دو گروه دور هم حلقه زده و نشسته بودند، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ وارد شد و به هر كدام نظری افكند و پرسید: آقایان چه میكنند؟ به عرض رسید كه یكی از این دو دسته به ذكر خدا و دعا مشغولند و گروه دیگر مشغول مذاكرهی علمی هستند.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «هر دو دسته در راه خیر و سعادتند، ولی من به گروهی ملحق میشوم كه مذاكرات علمی دارند؛ زیرا من مبعوث شدهام كه مردم را به علم و كمال سوق دهم و سپس به جمع آنها پیوست.»[13].
5ـ امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مجلسی كه بزرگان و سالخوردگان اصحابش حضور داشتند، از هشام بن حكم كه جوانتر از همه بود، احترام فراوان به عمل آورد و او را بالاتر از همه نشانید، به خاطر اینكه جوانی عالم و گویندهای توانا بود. [14]
پی نوشت ها :
[5] . اصول كافی، ج1، ص37.
[6] . میزان الحكمه، ج6، ص489.
[7] . میزان الحكمه، ج6، ص489.
[8] . عده الداعی، ص66.
[9] . بحارالانوار، ج2، ص43، ح11.
[10] . سرگذشتهای ویژهای از زندگی امام خمینی، ج5، ص165.
[11] . داستان دوستان، ج5، ص258.
[12] . جوامع الحكایات، ص373.
[13] . تعالیم آسمانی اسلام، ص49.
[14] . تعالیم آسمانی اسلام، ص49.
منبع :
نسیم هدایت (رهنمودهای بزرگان به طلاب جوان)- 158 تا 162
سلام
پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله فرمود:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.
کنز الاعمال، ج ۱، ص489
همه ما دوست داریم نامه اعمال امسالمان با بیشترین حسنه بسته شود و چه زیبا که آن را با صلوات بر محمد و آلش پر بار کنیم .
در این راستا مدرسه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها اقدام به برگزاری طرح «ختم 12000» صلوات کرده است .مشتاقان به شرکت در این طرح تعداد هدیه صلوات خود را در قسمت نظرات قرار دهند.
انشاالله سال 91 را با سربلندی به پایان رسانده و سال 92 را با سرزندگی آغاز کنید.
به امید ظهور مولایمان صاحب الزمان (عج)