باز سالی نو و آرزوی قلب و قلوب
باز مستی از عطر بهار و تمنای تحول حالمان به بهترین حال از مدبراللیل و النهار
باز دعای زنده شدن به دم مسیحایی باد بهاری و خرق جامه ی رخوت
رئوفا این بار طعم شهد عنایتت را با ظهور منجی موعود عجل الله تعالی فرجه شریف
در کام منتظرانش ابدی کن.
فرا رسیدن بهار طبیعت و نوروز بر همگان مبارک باد.
نوروز از نگاه شریعت
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال.
تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت ها در دست خداى تبارك و تعالى و ید قدرت اوست.
اوست كه تدبیر مى كند جهان را، لیل و نهار را، و اوست كه قلوب را متحول مى كند وبصیرت ها را روشن مى كند، و اوست كه حالات انسان را متحول مى كند و ما آن را در ملت عزیز خودمان در زن و مرد، در كوچك و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب كه قلب ها رااز آمال دنیوى و از چیزهایى كه در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالى پیوسته بشود و بصیرت ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند.»
عیدهاى اسلامى
در قرآن كریم مى خوانیم:
…اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تكون لنا عیدا لاولنا و اخرنا و ایه منك و ارزقنا و انت خیر الرازقین خداوندا!، مائده اى از آسمان بر ما نازل فرما تابراى اولین و آخرین ما عید، و نشانه اى از جانب تو باشد و به ما روزى عنایت كن كه تو بهترین روزى دهنده هستى.» عید از ماده «عود» به معنى بازگشت گرفته شده و به گفته راغب اصفهانى به معنى بازگشت به وضعیت مطلوب گذشته است. و به روزهاى سرور و شادى نیز گفته مى شود.
در اسلام روزهایى، به نام عید اسلامى اعلام گردیده است كه مهمترین آنها عبارتنداز:
اول شوال; عید فطر، دهم ذیحجه; عید قربان، هیجدهم ذیحجه; عید غدیر، جمعه; عید محمد صلی الله علیه و آله و سلم چرا كه در هر یك به گونه اى بازگشت انسان به فطرت توحیدى اش مطرح است.
بنابراین: «عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است كه این عید كودكان است، نه شربت و شیرینى و غذاهاى متنوع خوردن، كه این عید شكمبارگان است، نه به سیاحت و تفرج بى محتوى پرداختن، كه این عید ولگردان است، نه بى بندو بارى و هرزگى و عیاشى كردن، كه این عید بوالهوسان است، نه قاه قاه خندیدین و همدیگر را به مسخره گرفتن و به بازى روز گذراندن، كه این عید غافلان است، نه تاب خوردن و سبزه رویاندن و سفره هفت سین چیدن و رنج پختن «سمنو» كشیدن، كه این عید خرافه پرستان است.
هیچ كدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست، كه عید اسلامى موفقیت درراه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عیدفطر پس از ماه مبارك رمضان.
و عید، گذشتن از امتیازات است. و رسیدن به هم آهنگى و شركت در وحدت بزرگ اسلامى، شكستن غرور و خودخواهى و ترك نازپروریها، سایه نشینى ها، مشتاقانه نداى حق را لبیك گفتن … و سرانجام خود را بازیافتن و به خدا رسیدن. چون عیدالضحى پس از دوران سازنده حج.
عید، چون قطره اى به دریاى جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسسته ها رابهم بستن و صف صف بهم پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار كردن و دین خود را هرهفته تحكیم بخشیدن، همچون عید جمعه كه عید محمدصلی الله علیه و آله و سلم است ».
برترین عید، روزى است كه خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام كرد و اركان دین را محكم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پیوست، و رهبر آینده مسلمانان را معرفى كرد، و فرزند كعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هیجدهم ذیحجه عیدغدیر خم.
آن گونه كه در روایات آمده است و بعضى از علماى بزرگوار فرمودند، و در گاهنامه تطبیقى سه هزار ساله به روشنى مشخص گردیده، آن روز، عید غدیر خم با اول فروردین سال دهم هجرى شمسى مطابق بوده است و عید نوروز نیز به بركت ولایت رنگ الهى به خود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.
بهار طبیعت
بى تردید، عید نوروز، عید طبیعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدال طبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایى از قساوت زمستان و سردى و سیاهى شبهاى دیرپا مى باشد.
عیدى همراه با سرود پرندگان و تكبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعدو رویش صحراست.
اگر ما خرافات و نقاط منفى و تاریك را از چهره این عید بزداییم و بگذاریم همرنگ طبیعت با صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانه اش بیفزاییم، در دید مكتب نیز عیدى عزیز و ارجمند خواهد بود.»
چنانچه در حدیث آمده: هر چیزى بهارى داردو بهار قرآن ماه مبارك رمضان است. از این رو امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرماید: «قرآن را بیاموزید كه بهار دلهاست.» یعنى جان و روان انسان با تعالیم عالى الهى،شكوفا مى شود.
آرى عید واقعى انسان كه برترین مخلوق الهى، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشت به خویشتن خویش و توجه به مبدا هستى، و تعلیم كتاب سعادتش و در نهایت خود رابازیافتن و به خدا رسیدن است.
و این عید اختیارى است، و انسان مى تواند از هر روز براى خودش عیدى بسازد.
امیرالمؤمنین على(علیه السلام) مى فرماید:
«كل یوم لا یعصى الله فهو یوم عید» (هر روزى كه خداوند نافرمانى نشود آن روز، عید است). البته آنگونه كه قرآن مى فرماید: از بهار طبیعت و حیات دوباره یافتن گل ها و گیاهان، سبزه ها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حیوانات طراوت یافتن باغ ها و چمن زارها، باید درس رستاخیز و بازگشت به سوى خدا را آموخت:
خداوند متعال مى فرماید: «زمین را جامد و افسرده و بى روح و بى جنبش مى بینى،اما همین كه آب باران بر آن نازل كنیم، به جنبش و حركت درمى آید و فزونى مى گیرد،و انواع گیاههاى سرورافزا مى رویاند، این از آن جهت است كه خدا حق مطلق است ونظام زنده كردن مرده ها در قبضه قدرت اوست. و اوست كه بر هر چیزى تواناست.»
نوروز در گذر تاریخ
نخستین روز از نخستین ماه سال شمسى را نوروز مى گویند وایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملى خود را برگزار مى كنند. آریاییان در اعصارباستانى دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یك از این دو فصل جشنى برپا مى داشتندكه هر دو آغاز سال نو به شمار مى رفت; اولى را نوروز و دومى را مهرگان مى نامیدند.
هر چند در دربار نخستین خلفاى اسلامى به نوروز اعتنایى نمى شد، ولى خلفاى بعدى اموى دوباره نوروز را گرامى داشتند و براى افزودن درآمد خود، هدایاى نوروز راباب كردند. و با ظهور «ابومسلم خراسانى » و روى كار آمدن خلافت عباسى و نفوذبرمكیان و دیگر وزراى ایرانى و تشكیل سلسله هاى طاهریان و صفاریان، جشن هاى ایران بار دیگر رونق یافت.
با آنكه بسیارى از سنت هاى ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت وسنت هاى اسلامى جاى آنها را گرفت، اما عید نوروز كم و بیش در میان آنها باقى ماند.
شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجرى با عید نوروز در آن بى تاثیرنباشد.
على كاظمى در مقدمه ترجمه كتاب سید عبدالرضا حسینى شهرستانى به نام «نوروزدر اسلام » نگاشته است: «با توجه به روایاتى كه در باره نوروز رسیده است، معلوم مى شود، نوروز پیش از اسلام روزى مورد توجه پیامبران و رهبران الهى بوده است و ازابتدا شادى و سرورى كه در این روز مى شده است به خاطر امور معنوى و حوادث مذهبى كه در این روز اتفاق افتاده بوده است، … ولى همان گونه كه در اثر مرور زمان بسیارى از واقعیت ها وارونه شده و بسیارى از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم به صورت یك روز ملى و باستانى درآمده، شادى و سرور آن نیز به حساب امور مادى گذاشته شده است .. .» نوروز از جمله دستاویزهایى بوده است كه سلاطین از آن بهره بردارى كرده اند.
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همین فرصت، تاجگذارى خود را در روز نوروز انجام مى دهد، و حتما تبلیغاتى هم به راه مى انداختند كه امروز، روز پیمان خلافت الهى است و مردم را دعوت مى كردند كه بیایند و با آوردن هدایاى نوروزى با نماینده خدا بیعت كنند و تاجگذارى او راتبریك بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال; كه چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟
نیز روشن مى شود:
در روایت معلى بن حنیس از حضرت امام صادق(علیه السلام) اشاره به همین حقیقت است. «…
این روز از روزهاى ماست و از روزهاى شیعیان ما به شمار مى رود، كه ایرانیان آن را حفظ كرده، و شما عرب ها آن را ضایع ساخته اید.
اعراب به پیروى از دستگاه خلافت بنى امیه و بنى عباس چون نوروز را روز ولایت وخلافت الهى مى شناختند، سخت كوشیدند كه این روز را مخفى كرده، ضایع سازند. و لذابراى لكه دار كردن نوروز، این روز را از بازمانده هاى مجوس معرفى كرده اند. تاجایى كه مى بینیم حضرت امام موسى بن جعفر(علیه السلام) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقى مى فرماید: «از رسم هاى فرس است و اسلام آن را از بین برده است …» بعضى افراداین روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفته اند; اما با توجه به روایات معارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز میباشد.
برگرفته ار وب سایت ختم قرآن مجید