زن به عنوان نیمی از بدنه جامعه همواره مورد توجه بوده و در این توجه، حقوق زن ، از مواردی است که از گذشته تاکنون مورد بحث بوده است . از در نظر گرفتن زن به عنوان موجودی پایین تر از مرد و پایمال کردن کمترین حقوق آن به عنوان انسان از جمله حق آزادی گرفته تا جدال برسر تساوی و برابری بین زن و مرد و یکسان بودن حقوق آنها.
اسلام به عنوان مکتب کاملی که همه موارد صلاح بشری را در نظر گرفته زن را نیز از قلم نینداخته و توجه ویژه ای به حقوق آن داشته است . قابل استناد ترین مرجع ما، در تببین تفکر اسلامی و دیدگاههای اسلامی، قرآن است .وچه بهتر است که حقوق زن در اسلام با توجه به قرآن تعیین شود نه آنچه که در گذشته ویا حتی در زمان کنونی در جامعه تحت عنوان حقوق اسلامی نام نهاده شده است.
استاد شهید مرتضی مطهری ازجمله اندیشمندانی است که با توجه به نص صریح قرآن چند و چون حقوق اسلامی زن را مطرح کرده و به رد نظر یه تشابه حقوق زن و مرد پرداخته است . ایشان ابتدا فلسفه خاص اسلام را در باره حقوق خانوادگی را بررسی کردند و بیان می کنند : فلسفه اسلام در مورد حقوق زن و مرد متفاوت با آن چیزی است که از چهارده قرن تا کنون می گذشته ،اسلام برای مرد و زن در همه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قایل نشده است ، پاره ای ازحقوق و وظایف را برای مرد مناسب دانسته و بعضی را برای زن و در بعضی موارد هم وضعیت مشابهی را در نظر گرفته است .
هرچند این تفاوت و یا حتی تساوی حقوق به این دلیل نیست که اسلام نیز مانند سایر مکاتب دیدگاه تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تری نسبت به مرد به شمار آورده باشد . استدلال ایشان دراین مسآله این است که هرچند اسلام حقوق یک جور و یک نواختی برای زن و مرد قایل نشده است ولی هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مرد نسبت به زن قایل نیست .
بنابر این اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست بلکه مخالفت اصلی با تشابه حقوق آنها ست .
استاد مطهری در نظام حقوق زن در اسلام بیان می کنند : اسلام همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نکرده چنانچه که برای آنها تکلیف و مجازات های مشابهی وضع نکرده است . و همچنین ثابت می کند که مجموع حقوقی که در اسلام برای زن قرار داده شده است وزنی برابربا مجموع حقوق مردان دارد .
برای بررسی همه جانبه این مطلب 3 موضوع مورد بحث قرار می گیرد .
1- نظر اسلام درباره مقام انسانی زن از نظر خلقت و آفرینش ؟
2- تفاوت های خلقت زن و مرد برای چه هدف هایی است ؟ و آیا این تفاوت ها در حقوق طبیعی و فطری تفاوتهایی ایجاد می کند ؟
3 - تفاوت هایی که در مقررات اسلامی بین زن و مرد است بر اساس چه فلسفه ای است ؟
در پاسخ به سوال اول باید این نکته را بدانیم که در قرآن آنچه که در بعضی از کتب مذهبی آمده که زن موجودی پست تر از مرد آفریده شده و یا گفته اندکه همسر حضرت آدم از عضوی از اعضای طرف چپ آدم آفریده شده است خبری نیست .در نتیجه به طور کلی در اسلام هیچ گونه نظریه تحقیر آمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طبیعت وجود ندارد .
بهترین سند برای اثبات این مسأله آیه 1 سوره نساء است که می فرماید : همه شمارا از یک پدرآفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم . همچنین در سوره های نساء ، نحل و روم آمده است که : خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید .
نظریه دیگری که دربعضی مکاتب در این مورد مطرح شده است این است که زن را عنصر گناه دانسته و اذعان دارند که از وجود زن شر و وسوسه برمی خیزد و به عبارتی زن شیطان کوچک است . می گویند در هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب شده اند زن دخالت داشته است و دلایل واهی اینچنینی دیگر. اما این مسأله هیچ وقت در قرآن مطرح نشده است . وقتی در جریان رانده شدن حضرت آدم از بهشت آنجا که حرف از وسوسه شیطان در آیه 20 سوره اعراف به میان آمده است ضمیر ها را به صورت تثنیه آورده و می گوید : فوسوس لهما الشیطان . شیطان آن دو را وسوسه کرد - فدلیهما بغرور، شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد - وقاسمهما انی لکما لمن الناصحین ، یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمی خواهد .
بنابر این قرآن با این نظریه به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و شیطان کوچک است مبرا کرد.
نظریه تحقیر آمیز دیگری درباره زن وجود داشته که در رابطه با استعدادهای روحانی و معنوی زن است و آن این است که زن نمی تواند مقامات معنوی و الهی را طی کند. و نمی تواند آنطور که مردان می توانند به مقام قرب الهی برسد. قرآن به شیوه مناسب این نظریه را رد کرده است و به صراحت بیان داشته که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست و به اعمال و ایمان مربوط است. این عمل چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد. سند دیگری بر درستی نظریه برابری زن و مرد در رسیدن به مقامات معنوی این است که قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند. از همسران آدم و ابراهیم و از مادران حضرت موسی و حضرت عیسی. اگر در جایی از زنان نوح و لوط به عنوان زنانی ناشایست برای شوهرانشان یاد کرده از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی شده بود غافل نبوده و به عبارتی توازن را در داستانهای خود حفظ کند و قهرمانانه داستانها را منحصر به مردان نداند.
به طور کلی اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی بین زن و مرد قایل نیست و تنها تفاوتی که در این مورد قایل است در سیر من الحق الی الخلق است. در بازگشت از حق به سوی مردم و تحمل مسئولیت پیغامبری است که مرد را برای این کار مناسبت تر دانسته است.
نظریات تحقیر آمیز در مورد زنان مختص به موارد ذکر شده نیست و موارد دیگری را نیز شامل می شود. گویا مکاتب گوناگون از هیچ حربه ای برای پائین آوردن شان انسانی زن غافل نشده است. نظریه دیگر مربوط است ریاضت جنسی و تقدس تجرد. چنانچه می دانیم در برخی از آئین ها رابطه جنسی ذاتاً پلید است و تنها کسانی را که مستحق رسیدن به مقامات معنوی می دانند که تمام عمر مجرد زیستند. همچنین محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی به حساب می آورند. اسلام با این خرافه نیز سخت نبرد کرد به حدی که ازدواج را مقدس و تجرد را پلیدشمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیاء معرفی کرد و گفت:
من اخلاق الانبیاء حب النساء
همچنین پیامبر اسلام فرمودند من به سه چیز علاقه دارم:
1-بوی خوش 2-زن 3- نماز
یک نظریه دیگر در این باب این است که زن را مقدمه وجود مرد دانسته و بیان می کند زن برای مرد آفریده شده است. اما در اسلام هرگز چنین بحثی مطرح نیست و این مسئله را نیز با صراحت کامل رد می کند و می گوید:
زمین و آسمان، ابر و باد، گیاه و حیوان، همه برای انسان آفریده شده اند اما هرگز نمی گوید زن برای مرد آفریده شده است، بلکه برای هر یک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند.
هن لباس لکم و انتم لباس لهن
زنان زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آنها.
قرآن کریم همچنین با ذکر این مسئله که وجود زن برای مرد خیر است و مایه سکونت و آرامش دل اوست با این نظریه که زن را مایه بدبختی و شر و بلای اجتباب ناپذیر دانسته مقابله کرده است.
از مجموع موارد گفته شده در بالا و با استفاده از ادله قرآنی ثابت شد که اسلام از نظر فلسفی و از نظر تفسیر خلقت نظر تحقیر آمیزی نسبت به زن نداشته است و آن نظریات را مردود شناخته است.
همانطور که پیش از این مطرح شد اسلام برای زن و مرد یک جور حقوق و وظیفه و مجازات قائل نشده است و با این بحث به این نتیجه رسیدیم که علت اختلاف حقوق زن و مرد نگاه تحقیر آمیز به جنس زن نیست پس چه دلیلی باعث شده است که اسلام با تشابه حقوق زن و مرد مخالف باشد.
از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسان است و از حقوق انسانی متساوی بهره مند اند اما آنچه که در اسلام مطرح می شود این است که زن و مرد به دلیل اینکه از بسیاری جهات روحی و طبیعی مشابه هم نیستند- نه اینکه یکی برتر از دیگری باشد- تنها به این دلیل که جهان برای یکجور نیست و خلقت و طبیعت آنها نیز یکنواخت نمی باشد و همین دلیل مناسبی است که بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازاتها برای مرد و زن مشابه نباشد.
در دنیای غرب که داعیه دار دفاع از حقوق زن هستند سعی می شود که میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و حقوق و وظایف ایجاد تشابه کنند وتفاوت های غریزی و طبیعی زن و مرد را نادیده بگیرند.
تفاوتی که میان نظر اسلامی و تفکر غربی وجود دارد در اینجاست و دلیل این مدعا نگاهی به تاریخ اروپای قبل از قرن بیستم است. در اروپای قبل از قرن بیستم زن قانوناً و عملاً فاقد حقوق انسانی بوده است نه حقوق مساوی و نه حتی مشابه مرد داشته است.
بعد از آن در نهضتی که در یک قرن اخیر در اروپا به نام زنان صورت گرفت زنها حقوقی کم و بیش مشابه مرد پیدا کردند اما آیا با توجه به وضع طبیعی و احتیاجات روحی و جسمی زن این مشابهت تساوی نیز را در پی دارد؟ بی شک پاسخ این پرسش خیر است.
چرا که اگر زن بخواهد حقوقی مساوی حقوق مرد و سعادتی مساوی سعادت مرد پیدا کند تنها راهی که پیش رو دارد از بین بردن مشابهت حقوقی است.
هر چند آنچه که امروزه در جامعه ما به عنوان جامعه اسلامی با نام حقوق زن وجود دارد بخش ناچیزی از حقوق فراوانی است که اسلام واقعی به زن اعطاء کرده است. هر چند که باید به این وضعیت رسیدگی شود اما باز پس گرفتن حقوق زن تقلید و تبعیت کورکورانه از روش کشورهای غربی نیست.
مقاله:
بررسی شخصیت زن از دیدگاه شهید مطهری در کتاب حقوق زن در اسلام
گردآورنده:
زهرا شهوه
طلبه پایه یک
بهار 94