ادیان الهی و به ویژه دین مبین اسلام، پیوسته مورد دشمنی بدخواهان قرار گرفتهاند و این دشمنیها به گونههای مختلف بروز یافته است. یکی از مهمترین آنها راه اندازی فرقههای انحرافی است. بانیان مذاهب گمراه کننده کوشیدهاند که راه انحرافی و باطل خود را مذهبی الهی و آسمانی معرفی کنند که همانند اسلام دارای اصول و فروع و نظام اجتماعی و تکالیف شرعی است، تا بدین وسیله، اهل ایمان را به دام بیایمانی بیفکنند و به اسم خدا و آخرت و کتاب آسمانی، مردم را از مسیر سعادت به گرداب هلاکت منحرف کنند.
با وجود تلاش گسترده امامان معصوم(علیه السلام) و اصحاب و شاگردان ایشان، در همان دوره حضور امامان، فرقه هایی گمراه پدید آمدند و در مسیر عقیده امامت شیعه، انحرافهای بزرگی ایجاد کردند. چنان که جریانهای منحرف به اسم مهدویت در گوشه و کنار سرزمینهای اسلامی سربرآورده، عدهای را گرد خود جمع کردند. شکلگیری فرقههای انحرافی، پیامدهای بسیار ناگواری برای اسلام و مسلمانان داشته است؛ از سویی سبب سست شدن عقاید مردم به ویژه عقیده مهدویت و انتظار، و به دنبال آن، ظهور ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری در جامعه اسلامی گردیده، و از سوی دیگر، سبب آشوبها وجنگهای مذهبی در میان مسلمانان شده است. همچنین وحدت و یکپارچگی امت اسلام را به خطر انداخته و در نهایت، زمینه را برای سلطه دشمنان اسلامی فراهم ساخته است.
همواره یکی از علل پیدایش و رشد فرقه های انحرافی، جهل و نادانی بوده است. نادانی ریشه بسیاری از گمراهیها و انحرافات است؛ چنانکه علم و دانایی، اساس هدایت و نجات است. امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید: «علم و دانایی، ریشه هر خیر ، و جهل و نادانی، ریشه هر بدی است».[1] در موضوع فرقه های انحرافی، جهل و نادانی، هم در تاسیس فرقه و تشکیل هسته اولیه آن بیشترین تأثیر را دارد و هم در گرایش مردم به مذهب انحرافی و تقویت و توسعه آن.
ابزارهایی که مروّجان و بانیان فرقههای انحرافی، در بستر جهل و ناآگاهی مردم از آنها استفاده میکنند، به شرح ذیل است:
الف. برداشت نادرست از آیات و روایات
مدعیان دروغین حتی در لباس عالم دین و مروّج شریعت، از ساده لوحی و نادانی عوام استفاده کرده، با برداشتهای نادرست از آیات قرآن و روایات، مذهب باطل خود را جریانی الهی و دین مدار نشان میدهند. آنان به اسم شریعت، خداپرستی و آخرتجویی و به نام مهدویت، مردم را به سوی خود دعوت میکنند؛ چنانچه بهائیت با استناد به قرآن، خاتمیت پیامبر اسلام را نفی نموده، نبوت میرزا حسینعلی نوری، ملقب به بهاء را مطرح می کند.
ب. سوء استفاده از علاقۀ مردم به امام زمان(علیه السلام)
در بستر جهل و نادانی، مدعیان مهدویت از ابزار عشق و علاقه مردم به مهدی موعود نیز بهرهگیری میکنند. محبت فراوان شیعیان به امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و اشتیاق آنها به ظهور آن حضرت، آنگاه که با عدم اطلاع و ناآگاهی از موضوع مهدویت و انتظار همراه میشود، زمینهای مناسب برای گرایش آنان به مدعیان بابیت و مهدویت میگردد و آنها را در تشخیص مصداق درست مهدی و نائبان ایشان دچار خطا میکند.
یکی از عالمان معاصر در تحلیل گرایش مردم به فرقههای انحرافی مینویسد:
«بابیان فداکار و جانفشان اولیه که در قیامهای خونین زمان باب شرکت داشتند و خود را به آب و آتش میزدند، بابی و بهایی – به معنای رایج آن – نبودند. بلکه شیعیانی سادهلوح و رهگم کرده بودند که در تشخیص مصداق به خطا رفته و به عشق هواداری از صاحب الزمان(علیه السلام) و قائم موعود، اسیر مشتی بازیگران سیاسی شده بودند».[2]
به همین دلیل است که عدهای از مریدان علی محمد باب – موسس فرقه گمراه بابیّت – که حتی در جنگها و شورشها به طرفداری از او قیام کرده بودند، پس از اطلاع از ادعای مهدویت و نبوت از سوی او، از اطرافش پراکنده شدند.[3]
ج. نیرنگ بازی و عوام فریبی
میدان داران بازی فرقه سازی و حقیقت سوزی، در بستر جهل و نادانی تودهها، میکوشند با ابزار عوام فریبی و ظاهری، مردم را فریب و آنها را گمراه کنند. آنها با زهدفروشی و ظاهرساده و بیتشریفات، مدعی آخرتجویی و حقّطلبی میشوند و افکار عمومی را تحت تأثیر دعوت باطل خود قرار میدهند؛ بدون اینکه برای سخن خود دلیل روشن و سند مستندی بیاورند. البته گاهی با نیرنگ بازی، در قالبی عالمانه و پوششی از کلمات موزون و مشابه آیات و روایات، سخنان بیپایه و اساس و بافته شده را به عنوان کتاب آسمانی به خورد توده ناآگاه میدهند. نمونه روشن آن، سخنان سراسر باطل و پوچ علیمحمد شیرازی(باب) و میرزای حسینعلی نوری (بهاء) است.
پانوشتها:
[1] غرر الحکم و درر الکلم، ح 868 و 869
[2] اندیشه و مبانی مبارزات روحانیت شیعه، ص 72.
[3] ظهور الحق، ج 3، ص 173 _ 174.